راهی که فاصله بود


آلبوم ام که پر بود از حادثه ی نگاه تو
تو می چیدی دزدکی کال خرمالویی
که نرسیدی به آن همه دیوار
دیواری که هایل بود تو و میان من
به بلندا درازا خطی که جدا می کرد
خطوط نگاهی پنیری بی کلاغ که می رفت
می رفت توی رفت
همان خیابان فاصله
که برایمان می کرد دعا تا بعدازظهر
بعداز ظهر تا سه قدم فاصله بیشتر نبود تا...
عصرانه ای من و تو با قدمهای
و هرمی که بلند از دستت بود
به سوی همان خرمایی خط خطی ها
که توی نگاهت می خوابید
روی دیوار دراز
و در ازای تو می بازم
همه ی راه را

ممنونت ام برای شب

 

از    می پری         حواسم                                  

در   گره بیرون انگشتان ام و   تو

تر   از   من   لب می شوی

لای    لای تن ام

در خشونت ات          صورت شیرین

صورت کی؟

ممنونت ام  برای دوباره       همان شب های ...

بی شب

و شرجی     می بینمت

نگاهی که به تر شدنم  می ارزید

 

تلخ آن کافی شاپ

می بینم تلخ روزی را نگاهم

به فنج آن     آن کافی شاپ         کف می کند        تف می کند  

در سطح سیاه تو

که نگاهم می ریزد

توی یقه ام         شرم می شوم

می شوم طرح بوسه ای روی گناه تو

تو می ترسی که نگاه ات کنم

توی قهوه ای پر از کف  کف  کف

که کوفتت شود ...

همه ی آن چشمانم

به روی چشم         باشد نمی ریزم           می ریزد آن کف

روی پیراهن من               سفید     سفید        سیاه    تر    می شود

یقه ی من بیرون می زنم از تو

در چشمانم  تا به قهوه ی