پکی  از  تو می گیرم

و رنگی را به لبهای تو می دهم

در تناسخ تن خود گم می شوم

و تو نسخه ی اندام مرا می پیچی

در حالی که خدای را به خلوت دعوت می کنم

کم کم می دانم              تکراری شده ای

کره کره های خیانت ات را پائین بکش

اشتباه نکن

دردهایی هست که در نور پیدا نمی شود

ناله هایی از جنس جنون من و تو

امشب من با هفتاد میلیون تن تو هم خوابه ام

نگاه کن

خدایانت به دستهای بر آماسیده ات می خندند

آنها را بر پستانهایم واگذار

 مردانگی ات را به خیابان  مسپار

آنگاه که زنانگی ام     انتظار سی و اندی ساله دارد

 این چنین لب تمسخر فرزندانت مباش

تلفظ مخملی دست تو           پنجی باژگونه نیست

از صفهای  پیرزنان       نخواهی ستاند آن را

سکوت کن

دمی         از سیگارت هنوز باقی مانده

نظرات 2 + ارسال نظر
mehran سه‌شنبه 12 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 12:24 ب.ظ http://bodysilver.blogsky.com

Salam
jaleb bod Zahra khanom
ishala moafagh Bashi
Ya hagh

گیس طلا دوشنبه 25 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 01:44 ب.ظ

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد