راهی که فاصله بود


آلبوم ام که پر بود از حادثه ی نگاه تو
تو می چیدی دزدکی کال خرمالویی
که نرسیدی به آن همه دیوار
دیواری که هایل بود تو و میان من
به بلندا درازا خطی که جدا می کرد
خطوط نگاهی پنیری بی کلاغ که می رفت
می رفت توی رفت
همان خیابان فاصله
که برایمان می کرد دعا تا بعدازظهر
بعداز ظهر تا سه قدم فاصله بیشتر نبود تا...
عصرانه ای من و تو با قدمهای
و هرمی که بلند از دستت بود
به سوی همان خرمایی خط خطی ها
که توی نگاهت می خوابید
روی دیوار دراز
و در ازای تو می بازم
همه ی راه را