"پرنده که بی قفس"

بالا می رود
کفترها به دیدن نگاه من
چه بی تابانه از دستانم
به دست گره که می خورم
آه ...
دخترک به چشم آن ام
نیست این خیرگی
ضریح ای خسته
می خاهمت تا به پشت چند
پشت های ام سخت که حلقه حلقه
می ریزد ریز ریزتر می شود
می رود مردمک توی بالا بلند بیایی که
پایین این همه التماس
به الماس و طلا نمی رسد تو
ببخشمت که
آه ...
چشم
می افتد آن همه کودک زیر پاهایم
این به خر تکه کاغذ
تکه تکه می دهد صد تومانی که دل ام
توی لبت دستش لبخندی شود
لبی آهی شبی قفس و پرنده
مچاله دستی پای ام
لای بیدار ات گریه می شوم
که به کارم تخمی در او
بروید پشت چند تا گره گره می شود خطی
خط خطی ات یا قرمزی می کنند
می کِشند می کُشند به فاصله ای
این راه چشم ات
من توی تو می شوم راه راه
قفسی کاغذ می دهی...
غزلی

نظرات 16 + ارسال نظر
[ بدون نام ] یکشنبه 20 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 11:23 ب.ظ

نادونم چه بگم

ای ناوا چیزی بگی
همی که سرت زه ممنونت ام

وحید سه‌شنبه 22 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 08:47 ب.ظ http://marpich.blogsky.com/

کاش می فهمیدم ..........که با توام...............

عبدل چهارشنبه 23 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 08:41 ق.ظ

سلام دادا راستش چندون سوادی ام نی که نظر هادم ولی ادونم ادم خوبی هستی .خدا یارت

تو هم آدم خوبی کاکا
همی که سرات زه ممنون

بنیامین چهارشنبه 23 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 03:36 ب.ظ http://posbastaki.blogsky.com

من عاشق نقد شدنم
بهترین دوستام هم اونایین که ایرادامو گوشزد می کنن
فقط نظر شخصیمو گفتم حتی اگه قبل از نظر شما بود باز هم حرفم همین بود
به زبان همین مردم بنویس ...

تمام سعی من اینه که به یه زبان خاصی از خودم برسم
وسعی می کنم که از کسی تقلید نکنم
بازم ممنون از انتقادتون

جغد بندری پنج‌شنبه 24 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 01:25 ب.ظ

خیلی لطیف و خاشن .

حمدان پنج‌شنبه 24 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 06:42 ب.ظ http://kingport.blogsky.com/

خاش اتگو وهمیشه خاش گپ بشی به کاکات هم سری بزه که بی صبرونه منتطروم /
خدایارت

اندیشه ورز برنا جمعه 25 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 05:17 ب.ظ http://andishevarz.blogfa.com

شعر قشنگی بود من اولین باره که با این وبلاگ آشنا می شم قول می دم بیشتر سر بزنم...

قرن ها گرچه طلبکار جهانیم ولی
ما بدهکار جهانیم در این قرن چه باید بکنیم
هیچکس گاری ما را به قطاری تبدیل نکرد
هیچکس ذوق و اندیشه پرواز نداشت
هیچکس از سر عبرت به جهان خیره نشد
هیچکس از سفری تحفه و سوغات نداشت
من در این حیرانم
که چرا قافله ی علم از این جا نگذشت
یا اگر آمد و رفت
پدرانم سرگرم چه کاری بودند؟
بر سر قافله سالار چه رفت
و اگر همره این قافله گشتند گهی
برنگشتند چرا؟
مطالب زیبا و پرنغزی دارید....از عسلویه چه می دانید...
عسلویه از زبان جوانان عسلویه....
با تبادل لینک موافقید؟

چرا که نه !

بندر لنگه دات کام یکشنبه 27 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 01:34 ق.ظ http://www.bandarelengeh.com



بالا را می خواهیم، در پایین
پایین را، در بالا
آسمان را، بر زمین
زمین، در سما
ذوب گرد و تبخیر
آن چنان که قطرات باران را
شاید،
که باز گردی،
به هر آن کجا که طلب می کنی،
در آنجا،
اینجا را

بنگرى یکشنبه 27 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 01:46 ب.ظ http://www.bangeree.blogsky.com

سلام و خسته نباشید
شاید گفته ها را بصیغه شعر در آوردن بهتر قابل درک می تواند باشد ...
بسیار عالی بود .
موفق و شاد باشید

فریبرز دوشنبه 28 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 03:28 ب.ظ

سلام زهرا جون کجایی خوبی اون شهری که نوشتی خوب بود

شازده کوچولو سه‌شنبه 29 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 03:46 ب.ظ

نمیتونی حدس بزنی من کیم ؟
خوش اومدی چه بیخبر و بیسر صدا

اکسیر جمعه 2 آذر‌ماه سال 1386 ساعت 06:44 ب.ظ http://4130.blogfa.com

این راه چشم ات
من توی تو می شوم راه راه
قفسی کاغذ می دهی...
غزلی
......................
این قسمت بهتر به دل مینشیند.همین

سینا سایبانی شنبه 3 آذر‌ماه سال 1386 ساعت 11:17 ق.ظ http://www.sina-s.blogsky.com

سلام
زیباست اما اونقدر از شعر سر در نم یارم که بخوام جسارت کنم و نظر بدم.
مرسی از حضورت بازم منتظر حضور شما و پیشنهاد های شما هستم.

خورک یکشنبه 18 آذر‌ماه سال 1386 ساعت 05:12 ب.ظ http://khourak.blogsky.com

خیلی خبن که یه سبک به خودت اتببوت ولی، ولی شاید بهته بشت که زبن اُ سبک زبن زیاد غریبی نبوت. موفق بشی

mohammad چهارشنبه 21 آذر‌ماه سال 1386 ساعت 12:06 ب.ظ

salam
rastesh hese khobi nesbat be shear hat payda mikonam
vali ba vojodi ke khodam gahi shear migam manzooret ro dar shearat namifahmam.
albate az in sabk bsyar shear shanidam
hata bazi az bozorgaye shear dar bandar ham az in sabk estefade mikonand
bebakhshid man kharej az iran hastam
va windows farsi nadaram.

سلام آقا محمد
مرسی. شما نظر لطف دارین خوشحالم که یکی از اون طرف آبها هم شعر منو خونده
بازم به من سر بزن

یکی مثل خودت یکشنبه 30 دی‌ماه سال 1386 ساعت 07:51 ق.ظ

احساست قشنگن مه اولین بارن که شعرت ادیدم خیلی اتفاقی .خیلی عالین ادامه هاده که اینده بئ تو روشنن. بازم سر ازنم .

ممنون از تو یکی مثه مه
منتظر نظروی بعدی هستم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد